نامه ی پدری مهربان(چارلی چاپلین) به دخترش برای زندگی کردن
جرالدين دخترم، از تو دورم، ولي يک لحظه تصوير تو از ديدگانم دور نمي شود. اما تو کجايي؟
در پاريس روي صحنه ي تئاتر پر شکوه شانزه ليزه...
اين را مي دانم و چنان است که در اين سکوت شبانگاهي، آهنگ قدمهايت را مي شنوم.
شنيده ام نقش تو در اين نمايش پر شکوه، نقش آن دختر زيباي حاکمي است که اسير خان تاتار شده است.
جرالدين، در نقش ستاره باش اما ...
(به ادامه مطلب بروید)
برچسبها: نامه ی چارلی چاپلین به دخترش , نامه چاپلین , نامه چارلی چاپلین به جرالدین ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد